06:47 26118
|
|
مارکا هز تنها در خانه و خسته بود در حال دیدن پسران در برنامه دوستیابی در تلفن خود هنگامی که او را دیدم ریکی و فکر کردم او باید یک دیک بزرگ سیاه و سفید پایین شلوار خود را داشته باشد. هنگامی که او را به کلیسا فرستاد او همه شاخدار بود و نمی توانست صبر کند تا او بیایید و سختش را مانند یک نئاندرتال فاسد کند.