05:14 20189
|
|
گرگ فقط زمانی آماده شد که خواهرزاده اش وارد اتاق شد. او تصمیم داشت روزی با یک مرد از بگذرد اما حسادت پائیز را احساس کرد. هنگامی که او احساس می کرد که او پائین بیرون است، او احساس خستگی اش را می پذیرد و تصمیم می گیرد که تاریخ بتواند صبر کند. به نظر می رسد که هر دو می توانند خود را به خوبی احساس کنند. او قبل از اینکه سوار بر آن شود، شلوار خود را پایین کشید و کل خروس بزرگش را خالی کرد. او باعث شد تا او را به عنوان یک زن واقعی احساس کند و تا زمانی که او را با طغیان او نوشید.