02:55 14306
|
|
و در یک دفتر با یک رئیس کار می کردند. نام او مایکل آبی بود و او همیشه در کارکنان زنش غرق در تلاش بود تا آنها را فریب دهد. او ازدواج کرده بود، همانطور که بیشتر این زنان بود، اما دیک مرد نیاز دارد. او به اداره آمد و در دستیار خود را جوانان گرفتار شد. او واقعا ناراحت کننده بود، اما کمی سفت. تصمیم گرفت که آدرس مایک را پیدا کند، و دو نفر از آنها رفت و او را در خانه اش شگفت زده کرد. آنها طعم داروی خود را به او دادند. و به خانه اش زدند و او را زدند. آنها راه خود را با او داشتند، به او گفتند که او اکنون به او تعلق دارد و سپس او را ترک کرد. جوجه داغ در اتهام