05:59 10743
|
|
پدربزرگ سارا وندلا زمان زیادی را در نظم دادن به پدربزرگ جوانش گم کرده است. او از انجام کارهای خود اجتناب می کند و کاملا به او احترام می گذارد. بنابراین او تصمیم می گیرد که او را رشوه دهد و افشای اسرار کثیف خود را - او یک طلسم برای است و او می میرد تا چیزی بزرگ در دهان او بلافاصله. او قطعه خود را بیرون می کشد و آن را به توپ می اندازد تا به شدت نفس بکشد. عوضی فاحشه سفت با خروس که در کت خود را طولانی، او احتمالا ذهن خود را انجام کارهای خود.